خاورمیانه پساترامپ و نقش ایران در منطقه چگونه خواهد بود؟
به گزارش وبلاگ پریها، احتمال روی کار آمدن دمکرات ها در فضایی کاملاً متفاوت از سال 2010-2009 در حال تحقق یافتن است.در این میان، تفاوت در دو موضوع محیط زیست و ایران از اهمیت ویژه ای برای کشورهای حاشیه خلیج فارس برخوردار است.
به گزارش خبرگزاری خبرنگاران، دیوید فرام در یادداشتی با عنوان آیا آمریکا پس از ترامپ از خاور میانه روی بر می گرداند؟در پایگاه تحلیلی نشنال امارات نوشت:
تعداد کمی از متحدان آمریکا از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا استقبال کردند. اما کشورهای خلیج فارس علاقمند به پیروزی او بودند.
با وجود مخالفت همه کشورهای عربی با طرح ترامپ برای ممنوعیت سفر مسلمانان به آمریکا، رهبران این کشورها در برابر او رویکردی دیپلماتیک در پیش گرفته اند.
رویکرد ترامپ در خاورمیانه به اندازه رویکرد اوباما مأیوس نماینده بود. سیاست او در این منطقه از جمله سیاستش در قبال ایران، داعش و ...، سیاستی بی ثبات، متناقض و غیر قابل پیش بینی بوده است.
ریاست جمهوری ترامپ در آستانه پایانی پر آشوب است. شیوع کرونا و بیکاری میلیون ها آمریکایی، اعتراضات ضد نژادپرستی، صندلی ترامپ را در نظرسنجی های، حتی در ایالت هایی که همواره حامی جمهوری خواستار بوده اند، تضعیف نموده است. جمهوری خواستار اکنون نگران از دست دادن اکثریت خود در سنا هستند.
احتمال روی کار آمدن دمکرات ها در فضایی کاملاً متفاوت از سال 2010-2009 در حال تحقق یافتن است. در این میان، تفاوت در دو موضوع محیط زیست و ایران از اهمیت ویژه ای برای کشورهای حاشیه خلیج فارس برخوردار است.
بیشتر بخوانید: آمریکا چه نقشه شومی درباره ایران در سر دارد؟
برخلاف آن چه اکنون شاهدیم، در سال های 2009 و 2010، آب و هوا از اولویت های دمکرات ها به شمار نمی آمد. اکنون 90 درصد از رأی دهندگان دمکرات، آب و هوا را مهمترین موضوع می دانند.
در ده سال آینده، فراوری منابع تجدیدپذیر در آمریکا تقریبا دو برابر خواهد شد و 30 درصد برق در این کشور از این منابع تأمین خواهد شد. اما گاز و نفت همچنان از اهمیت بالایی برای این کشور برخوردار خواهند بود و برنامه های بایدن در زمینه انرژی نشان می دهد، تا سال 2050، آمریکا همچنان مصرف نماینده نفت و گاز خواهد بود. تغییرات در زمینه منابع انرژی برای قدرت های نوظهوری مانند چین و هند بی تردید زمان بیشتری احتیاج خواهد داشت. در نتیجه تا سال ها بعد، منابع خلیج فارس همچنان برای قدرت های عظیم، مهم و جذاب باقی خواهند ماند.
اما نتیجه کم اهمیت تر شدن نفت و گاز برای اقتصاد آمریکا می تواند کم اهمیت شدن منطقه خلیج فارس در سیاست خارجی آمریکا باشد.
ایران هم برای دولت اوباما و هم برای دولت ترامپ، در صدر اولویت های بین المللی قرار داشته است. هر دو رئیس جمهور کوشش کردند در موضوع ایران، کاملاً خلاف رئیس جمهور قبلی خود حرکت نمایند. اما اکنون که آمریکا با بحران کرونا و بحران مالی روبرو است، دیگر نمی توان چنان تمرکزی روی ایران، به عنوان کشوری متوسط در یکی از مناطق دنیا داشت. بودجه دفاعی آمریکا در دوران بدهی ها و کمبودهای پس از کرونا باید کاهش یابد و نتیجه این کاهش دوری گزینی از رویارویی و مقابله، از جمله با ایران، تا جای ممکن است.
به نظر می رسد به علت ضرورت پرداختن آمریکا به مسائل داخلی و نیز مسأله مهم افزایش قدرت چین، بایدن هم از ایران و به طور کلی منطقه خلیج فارس روی بگرداند.
با کاهش وابستگی آمریکا به سوخت های فسیلی این امکان وجود دارد که آمریکا در واداشتن دیگر کشور ها به تبعیت از خود، به وسیله دیپلماسی یا تصویب تعرفه های بالاتر برای کشورهای فراوری نماینده بیشترین آلودگی، مواضع تندتری اتخاذ کند.
حاکمان ایران به این علت که توجه آمریکا معطوف به مسایل دیگری است، رفتار خود را اصلاح نخواهند کرد. به احتمال بسیار زیاد، دولت بایدن رویکردی دیپلماتیک برای مهار برنامه هسته ای ایران را از سر خواهد گرفت؛ اما این موضوع که برای ترامپ و اوباما چالشی راهبردی بود، برای بایدن اهمیت کمتری خواهد داشت.
دوری آمریکا از منطقه فرصت های بیشتری را برای ایران، هند و چین فراهم خواهد نمود.
310 310
منبع: خبرآنلاین