دعوتی برای بازخوانی و بازسازی علوم اجتماعی

به گزارش وبلاگ مجله پریها، کتاب علوم اجتماعی را بگشایید نوشته ایمانوئل والراشتاین با ترجمه مهدی معافی از طریق نشر پگاه روزگار نو منتشر شد.

دعوتی برای بازخوانی و بازسازی علوم اجتماعی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرنگاران؛ علوم اجتماعی را بگشایید، دعوتی است برای بازخوانی و بازسازی علوم اجتماعی. علومی که به واسطه ساخت تاریخی اش، توانسته ساختار ها و رشته ها، پژوهشگران، معرفت شناسی ها و روش شناسی های خاصی را در درون خود شکل دهد و بر کلیتِ دانش مسلط سازد و درمقابل، باب مشارکت را به روی دیدگاه ها و روش شناسی ها و معرفت شناسی های بدیل ببندد و بازیگران محدودی را به مشارکت بگیرد.

کتاب علوم اجتماعی را بگشایید: گزارشی در باب ساختارمندی مجدد علوم اجتماعی، نوشته ایمانوئل والرشتاین به ترجمه مهدی معافی از سوی انتشارات پگاه روزگار نو با تعدادگان 500 نسخه در 150 صفحه به بهای 40 هزار تومان منتشر شده است. دکتر معافی در بخشی از پیشگفتاری که بر این کتاب نوشته آورده است: علوم اجتماعی را بگشایید/بگشاییم، دعوتی است برای بازخوانی و بازسازی علوم اجتماعی. علومی که به واسطه ساخت تاریخی اش، توانسته ساختار ها و رشته ها، پژوهشگران، معرفت شناسی ها و روش شناسی های خاصی را در درون خود شکل دهد و بر کلیتِ دانش مسلط سازد و درمقابل، باب مشارکت را به روی دیدگاه ها و روش شناسی ها و معرفت شناسی های بدیل ببندد و بازیگران محدودی را به مشارکت بگیرد.

این محدوداندیشی و بسته بودن علوم اجتماعی سبب شده که علوم اجتماعی به تدریج مسیری را طی کند که نتواند واقعیات اجتماعی و دگرگونی های جهانی آن را ببیند؛ در نتیجه، انتزاعی، بی ارتباط با مسائل و چالش های کنونی و ناتوان از طرح چشم اندازی روشن از آینده شده است. گشودگی و انفتاح علوم اجتماعی تاریخی، راهی است که والرشتاین برای آمادگی در مواجهه با مسائل و چالش ها و واقعیت های معاصر و نظم نو جهانی پیشنهاد می دهد.

فصل اول، ساخت تاریخی علوم اجتماعی از قرن هجدهم تا 1945، داستان تأسیس و پیدایش علوم اجتماعی نهادینه شده را روایت می کند. در این بخش والرشتاین و همکارانش، ابتدا پیدایش علوم اجتماعی قانون نگر و ایدئوگرافیک را در میانه نزاع های الهیات و فلسفه و سپس فلسفه و علم تجربی تشریح می کنند.

سپس به این موضوع اشاره می شود که تا پیش از نیمه دوم قرن نوزدهم، اهالی علوم اجتماعی خود را مقید و محدود به رشته خاصی نمی دانستند و کلیت اجتماع را مدنظر داشتند و تلاش آن ها این بود که در میانه علم تجربی و فلسفه (علوم انسانی) به فرهنگ سوم و مستقلی بدل شوند. به تدریج با ظهور دانشگاه پژوهشی و طرح مسائل اجتماعی ذیل دولت های ملی رشته های آکادمیک ظاهر شدند. رشته ها ابتدا بسیار متکثر بودند، اما به تدریج به چند رشته انگشت تعداد و اصلی علوم اجتماعی محدود شدند. نهایتا پنج رشته اصلی باقی ماندند: تاریخ، اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی و انسان شناسی. می توان شرق شناسی را هم به این فهرست افزود؛ هرچند اهالی رشته شرق شناسی آگاهانه خود را از علوم اجتماعی جدا محسوب می کردند. در ادامه فصل توضیح داده می شود که چرا جغرافیا و روان شناسی و حقوق، مشمول این فهرست نمی شوند. درخشان ترین بخش کتاب همین توضیح موجز و در عین حال بسیار مجذوب کننده و فراگیر است از سرگذشت شش رشته اصلی علوم اجتماعی.

فصل دوم، مباحثات درون علوم اجتماعی از 1945 تا به امروز، به دگرگونی های نظم جهانی در سال های پس از 1945 و دلالت هایش برای ساختار یک صدساله علوم اجتماعی تاریخی اشاره دارد؛ دگرگونی هایی که سبب شدند علوم اجتماعی دیگر جوابگوی واقعیت ها و مسائل نو نباشد و به چالش کشیده شود.

فصل سوم اکنون باید چه نوعی از علوم اجتماعی را بسازیم؟ به دلالت های نظری مباحث پیش گفته برای ساخت نوعی علوم اجتماعی نو می پردازد. ساختاربندی این علوم اجتماعی باید در سه سطح رخ دهد: نخست بازآرایی رشته های علوم اجتماعی، دوم بازتعریف مرز یا حتی تمامیت سه ابرحوزه علوم طبیعی و علوم انسانی و علوم اجتماعی و سوم ساختاربندی مجدد نهاد های دانش با تنونظر در موضوع دانشگاه پژوهشی. اما پیش از حکم دادن به چگونگی دگرگونی ساختارها، باید چهار بعد نظری مهم این مسئله بررسی شود.

در فصل چهارم نتیجه گیری: ساختاربندی مجدد علوم اجتماعی، به این بحث پرداخته می شود که در پرتوی این تاریخی که روایت شد و متأثر از بصیرت های حاصل شده در فصول قبلی، چگونه باید علوم اجتماعی را تنو ساختار کرد و نهاد ها و رشته ها باید چه آرایش نوی پیدا کنند. ممکن است پیشنهاداتی که نویسندگان در این فصل ارائه کرده اند، از منظر ما که در سال 2020 ایستاده ایم (حدود 25 سال بعد از انتشار این گزارش) پیش پاافتاده و محقق شده به نظر برسند؛ با این وجود بصیرت های خوبی در جهت گیری حاکم بر این پیشنهادات وجود دارد؛ چراکه تغییرات نهادی لزوما به گشایش بیشتر نهادی منجر نمی شوند، بلکه می توانند فروبستگی و عدم گشودگی علوم اجتماعی نسبت به واقعیت معاصر را در قالب های پیچیده تری تداوم بخشند. البته هدف این گزارش ایجاد مباحثه ای فراگیر درباره چالش های اساسی علوم اجتماعی تاریخی و زمینه سازی برای تأسیس ساختار های رقیب بوده است.

در ادامه فصل به چهار نوع از تحولات ساختاری اشاره می شود که مدیران دانشگاه ها، مجامع پژوهشی علوم اجتماعی، وزارتخانه های پژوهش یا آموزش و سازمان های بین المللی علوم اجتماعی باید آن ها را تشویق کنند. توسعه نهاد ها یا مؤسسات درون دانشگاهی یا منسوب به دانشگاه ها که پژوهشگران را برای کار در یک دوره یکساله حول موضوعات فوری و خاص گرد هم می آورند؛ ایجاد برنامه های پژوهشی یکپارچه درون ساختار های دانشگاهی که از مرز ها و خطوط سنتی رشتگانی فراتر می فرایند، مأموریت های فکری خاصی دارند و کمک هزینه اقتصادی آن ها فقط برای یک دوره محدود است؛ انتصاب اجباری اساتید در دو یا چند دپارتمان یا دانشکده؛ کار مشترک دانشجویان تحصیلات تکمیلی. آنچه که طلب می شود نه صرف مجموعه ای از اقدامات برای دگرگونی مرز ها و سرحدات سازمانی، بلکه تلاش برای تقویت فعالیت فکری فراتر از مرز های رشته ای است. یعنی التفات به اینکه تاریخی بودن، صلاحیتِ انحصاریِ تاریخ دان نیست؛ جامعه شناختی بودن هم در انحصار جامعه شناس نیست و مسائل بحث برانگیز اقتصادی به همه حوزه ها سرایت کرده اند. گروه بندی های ویژه ای از دانشمندان علوم اجتماعی و غیرعلوم اجتماعی که حول علایق ویژه و حول سطوح تحلیل شکل گرفته اند، بر چنین نگرشی استوارند.

معافی درباره ترجمه کتاب به نکاتی اشاره می کند و می نویسد: نخست اینکه، تلاش شده تا در معادل گزینی ها حداکثر پایبندی را به تشخیص مترجمین قبلی اصطلاحات علوم اجتماعی داشته باشم و تا حد امکان، به سنت ترجمه در رشته های مختلف دانشگاه های ایرانی پایبند باشم. در سرتاسر گزارش هم، معادل انگلیسی اصطلاحات تخصصی ذکر شده اند.

دوم اینکه برای انتشار ترجمه این گزارش که پیش از این به 24 زبان زنده ترجمه شده بود، با انتشارات دانشگاه استنفورد و سپس با امانوئل والرشتاین (انتشارات دانشگاه استنفورد حقوق معنوی این کتاب را به طور کامل به والرشتاین واگذار کرده بود) مکاتباتی صورت گرفت؛ در حالی که بیشی از نیمی از ترجمه تمام شده بود، والرشتاین با شروطی ساده (که شاید مهم ترینش ترجمه صادقانه و بدون حذف کلمه ای از گزارش بود)، اجازه ترجمه را به من اعطا کرد. کار نهایی شدن ترجمه، به واسطه برخی درگیری های پژوهشی مرتبط به درازا کشید و در حالی که قصد داشتیم پس از نهایی شدن ترجمه از ایشان برای نگارش مقدمه درخواست کنیم، او جان را به جان آفرین تسلیم کرد.

منبع: خبرگزاری دانشجو
انتشار: 18 شهریور 1400 بروزرسانی: 18 شهریور 1400 گردآورنده: pariha.ir شناسه مطلب: 1791

به "دعوتی برای بازخوانی و بازسازی علوم اجتماعی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دعوتی برای بازخوانی و بازسازی علوم اجتماعی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید